عنوان ندارد

ساخت وبلاگ
تو ایستگاه اتوبوس نشسته بودم و ماه رو نگاه می‌کردم و یخ می‌زدم! سررررد بود چه‌قد. قشنگ داشتم می‌لرزیدم. ظهر به خاطر آفتاب گرم بود ... انتظار نداشتم. بعععد، نمی‌دونم کدوم سلول‌های بدنم به اندازه‌ی کافی عنوان ندارد...
ما را در سایت عنوان ندارد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0descriptionc بازدید : 109 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 6:30